امیر نیک کار؛ علی شیرازی
چکیده
چکیدهامروزه منابع انسانی بهعنوان ارزشمندترین سرمایه سازمان محسوب میشود و یکی از بهترین روشها برای حفظ و بالندگی این منابع، بهبود کیفیت زندگیکاری آنان است. از سوی دیگر، بهرهگیری مدیران از سبک رهبری تحولآفرین و هوشعاطفی ازجمله مهمترین عوامل ارتقای کیفیت زندگیکاری کارکنان هستند. هدف اصلی تحقیق حاضر، تعیین تأثیرگذاری ...
بیشتر
چکیدهامروزه منابع انسانی بهعنوان ارزشمندترین سرمایه سازمان محسوب میشود و یکی از بهترین روشها برای حفظ و بالندگی این منابع، بهبود کیفیت زندگیکاری آنان است. از سوی دیگر، بهرهگیری مدیران از سبک رهبری تحولآفرین و هوشعاطفی ازجمله مهمترین عوامل ارتقای کیفیت زندگیکاری کارکنان هستند. هدف اصلی تحقیق حاضر، تعیین تأثیرگذاری سبک رهبری تحولآفرین مدیران بر کیفیت زندگیکاری کارکنان و همچنین، تعیین این تأثیرگذاری از طریق متغیر میانجی هوشعاطفی درکشده مدیران است. در این راستا، کلیه کارکنان رسمی شاغل در شرکت آب و فاضلاب مشهد بهعنوان جامعه آماری تحقیق درنظر گرفته شد. نمونه آماری شامل 224 نفر از کارکنان است که بر اساس فرمول کوکران و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از ابزار پرسشنامه و برای تحلیل دادهها در قالب مدلسازی معادلاتساختاری از نرمافزار آموس استفاده شد. در این تحقیق که به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی و از نوع پیمایشی است؛ روایی سازه با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی و پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ موردبررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد تأثیر سبک رهبری تحولآفرین مدیران بر هوشعاطفی درکشده آنان و تأثیر هوشعاطفی درکشده مدیران بر کیفیت زندگیکاری کارکنان معنادار است. همچنین تأثیر رهبری تحولآفرین مدیران بر کیفیت زندگیکاری کارکنان معنادار نیست. درنهایت نقش واسط متغیر هوشعاطفی درک شده مدیران در روابط بین رهبری تحولآفرین و کیفیت زندگیکاری کارکنان مورد تأیید قرار گرفت. این یافتهها بدان معناست که شایستگیهای اجتماعی هوشعاطفی مدیران میتوانند تأثیر مثبتی بر عملکرد این سازمان داشته باشند؛ بهنحویکه بهطور معناداری اثرگذاری رهبری تحولآفرین بر کیفیت زندگیکاری کارکنان را تحت تأثیر قرار دهند.
هدا جان نثاراحمدی؛ علی شیرازی؛ فریبرز رحیم نیا؛ علیرضا خوراکیان
چکیده
شکست 70 درصدی تغییرات سازمانی و لزوم سازمانهای امروزی به تغییرات روزافزون، بسیاری از محققان را به این موضوع سوق داده است که دلایل شکست چیست و چه چیزی منجر به موفقیت تغییرات در سازمان میشود. با توجه به اینکه اقدامات و کارهایی که رهبران در اجرای تغییرات انجام میدهند، موفقیت یا شکست آن تغییر را تحت تأثیر قرار میدهد، از این رو هدف ...
بیشتر
شکست 70 درصدی تغییرات سازمانی و لزوم سازمانهای امروزی به تغییرات روزافزون، بسیاری از محققان را به این موضوع سوق داده است که دلایل شکست چیست و چه چیزی منجر به موفقیت تغییرات در سازمان میشود. با توجه به اینکه اقدامات و کارهایی که رهبران در اجرای تغییرات انجام میدهند، موفقیت یا شکست آن تغییر را تحت تأثیر قرار میدهد، از این رو هدف تحقیق حاضر شناسایی و ارائه مدل اقدامات رهبران اثربخش در اجرای موفق برنامههای تغییر و سنجش مدل استخراج شده میباشد. در این راستا، تحقیق از استراتژی ترکیبی بهره گرفت. به منظور جمعآوری دادهها در بخش کیفی، از مصاحبههای نیمه ساختاریافته استفاده شد و با استفاده از نمونهگیری گلوله برفی با 17 نفر از مدیران این صنعت دادههای لازم گردآوری و تحلیل شد. استراتژی تحلیل محتوا در این مرحله مورد استفاده قرار گرفت. در بخش کمّی، پرسشنامهای طراحی و در بین 192 نفر از کارکنان صنعت قطعهسازی خودرو قرار گرفت و اعتبار نتایج مرحله کیفی با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت. حاصل نهایی تحلیل دادههای گردآوری شده در قالب یک مدل ارائه شد. نتایج نشان داد که اقدامات رهبران تغییر در دو حوزه کلی اقدامات انسان محور (5 اقدام) و اقدامات سازمان محور (10 اقدام) طبقهبندی میشوند. این مدل مجموعه اقداماتی که یک رهبر تغییر میکوشد تا برنامههای تغییر را با موفقیت به انجام برساند را با توجه به شرایط محیطی تبیین میکند.
حامد محمدی شهرودی؛ علی شیرازی؛ فرشته صادقی
چکیده
امروزه با بینالمللی شدن سازمانها، اهمیت ارتباطات فرهنگی در سازمانها، بخصوص در سازمانهایی که فعالیتهای بینالمللی دارند، بیشتر میشود. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هوش فرهنگی کارکنان بر رفتارهای شهروندی آنان از طریق بهبود یا تقویت همدلی فرهنگی است که رویکردی کمّی دارد و دادهها با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه، ...
بیشتر
امروزه با بینالمللی شدن سازمانها، اهمیت ارتباطات فرهنگی در سازمانها، بخصوص در سازمانهایی که فعالیتهای بینالمللی دارند، بیشتر میشود. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هوش فرهنگی کارکنان بر رفتارهای شهروندی آنان از طریق بهبود یا تقویت همدلی فرهنگی است که رویکردی کمّی دارد و دادهها با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه، گردآوری شدند. تعداد اعضای جامعه آماری از کارکنان واحد بینالمللِ یک شرکت لبنی به تعداد 190 نفر بودند. برای نمونهگیری از سرشماری استفاده شد و پرسشنامهها میان تمامی اعضای جامعه آماری توزیع گردید؛ درنهایت تعداد 152 پرسشنامه گردآوری و در تحلیلها مورداستفاده قرار گرفت. بهمنظور تحلیل دادههای پژوهش نیز از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرمافزار اسمارت پی.آل.اس استفاده شد. نتایج تحقیق نشان میدهد که هوش فرهنگی بر همدلی فرهنگی تأثیر معنادار دارد. بعلاوه، متغیر همدلی فرهنگی نیز بر سه ابعاد جوانمردی، نزاکت و نوعدوستی تأثیر معنادار دارد. از طرفی همدلی فرهنگی نیز نقش میانجی را در ارتباط بین هوش فرهنگی و رفتار شهروندی سازمانی دارد.
الهام بهپور؛ علی شیرازی؛ حامد محمدی شهرودی
چکیده
معنویت، یکی از نیازهای درونی انسانها بوده و متضمن تلاش آدمی برای معنا بخشیدن به زندگی و پاسخ به چراهای زندگی است. یکی از موضوعات قابل توجه در این حوزه، ترکیب سازههای معنویت و هوش، درون یک سازه جدید به نام هوش معنوی است. هوش معنوی شامل توانمندیهای فردی در تعامل فرد با جهان هستی و موضوعات فراشناختی میباشد و امروزه از مهمترین ...
بیشتر
معنویت، یکی از نیازهای درونی انسانها بوده و متضمن تلاش آدمی برای معنا بخشیدن به زندگی و پاسخ به چراهای زندگی است. یکی از موضوعات قابل توجه در این حوزه، ترکیب سازههای معنویت و هوش، درون یک سازه جدید به نام هوش معنوی است. هوش معنوی شامل توانمندیهای فردی در تعامل فرد با جهان هستی و موضوعات فراشناختی میباشد و امروزه از مهمترین مباحثی است که در کلیه ابعاد سلامت روان انسانها، بهویژه تقویت مثبتاندیشی مطرح شده و نقش پر رنگی در آن دارد. هدف این مطالعه، تعیین میزان تأثیر هوش معنوی بر مثبتاندیشی در دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد میباشد. لذا این مطالعه، یک مطالعۀتوصیفی- پیمایشی بوده و در آن از نمونهگیری تصادفی ساده استفاده شده است. به این منظور، دادههای مورد نیاز از طریق دو پرسشنامۀ استاندارد هوش معنوی (شامل درک و ارتباط با سرچشمه هستی و زندگی معنوی) و مثبتاندیشی جمعآوری گردید. یافتهها حاکی از این است که هوش معنوی بر مثبتاندیشی مؤثر بوده و همچنین زندگی معنوی دانشجویان بر مثبتاندیشی آنها تأثیرگذار است. همچنین مؤلفه درک و ارتباط با سرچشمه هستی پیشبینی کننده مثبتاندیشی نیست.