حانیه اسمعیلی ماهانی؛ سیدمحمد میرکمالی
چکیده
چکیدههدف از این پژوهش بررسی رابطه فرهنگسازمانی و برنامههای تغییر در دانشگاههاست. این پژوهش با توجه به هدف کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری دادهها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه موردمطالعه شامل کارکنان سه نوع دانشگاه دولتی، آزاد و پیام نور در شهر کرمان جمعاً به تعداد 1231 نفر است. نمونه موردمطالعه با استفاده از روش نمونهگیری ...
بیشتر
چکیدههدف از این پژوهش بررسی رابطه فرهنگسازمانی و برنامههای تغییر در دانشگاههاست. این پژوهش با توجه به هدف کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری دادهها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه موردمطالعه شامل کارکنان سه نوع دانشگاه دولتی، آزاد و پیام نور در شهر کرمان جمعاً به تعداد 1231 نفر است. نمونه موردمطالعه با استفاده از روش نمونهگیری انتساب متناسب برابر با 556 نفر انتخاب گردیده است. ابزارهای مورداستفاده شامل پرسشنامه برنامههای تغییر (منابع انسانی، ساختار، تکنولوژی، فرایند و نتایج) و پرسشنامه فرهنگسازمانی رابینز میباشند. روایی ابزار با استفاده از روایی سازه و پایایی آن با دو روش همسانی درونی و مقدار t مورد ارزیابی و تأیید قرارگرفته است. نتایج بررسی دادهها نشان داده است که بین فرهنگسازمانی و برنامههای تغییر در دو دانشگاه دولتی (88/0) و پیام نور (64/0) رابطه مثبت و معنادار قوی و بین این دو متغیر در دانشگاه آزاد رابطه معنادار نسبتاً ضعیفی (24/0) وجود دارد. مدلیابی معادلات ساختاری نیز جهت بررسی رابطه دو متغیر و ابعاد آنها در کلیه دانشگاهها نشان دهنده رابطه بسیار قوی (96/0) بین دو متغیر است. لذا به نظر میرسد درصورتیکه برنامههای تغییر در دانشگاهها سازگار با فرهنگ خاص آن دانشگاه طراحی و اجرا گردند به موفقیت آنان در فرایند اجرای برنامههای تغییر و کسب نتایج مناسب کمک خواهد نمود.
رحمان غفاری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل اثرگذاری همآوایی استراتژی سازمان با استراتژیهای بخشی (منابع انسانی، فناوری اطلاعات، مالی، تحقیق و توسعه) بر عملکرد سازمانی با توجه به ساختار و فرهنگ سازمانی همسنگ با استراتژیها، در یک شرکت لبنیاتی انجام شد. رویکرد روششناختی این پژوهش آمیخته بوده و ابتدا با تکنیک تحلیل تم و با استفاده از مصاحبه نیمهساختاریافته ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل اثرگذاری همآوایی استراتژی سازمان با استراتژیهای بخشی (منابع انسانی، فناوری اطلاعات، مالی، تحقیق و توسعه) بر عملکرد سازمانی با توجه به ساختار و فرهنگ سازمانی همسنگ با استراتژیها، در یک شرکت لبنیاتی انجام شد. رویکرد روششناختی این پژوهش آمیخته بوده و ابتدا با تکنیک تحلیل تم و با استفاده از مصاحبه نیمهساختاریافته با 18 تن از خبرگان، الگوی تحلیلی استخراج شده است و در ادامه با تنظیم پرسشنامه مستخرج از الگوی تحلیلی، مدل پژوهش به روش مدلسازی معادلات ساختاری برازش و ارتباط بین سازهها بررسی شده است. جامعه آماری فاز کمّی، 85 نفر از مدیران، معاونین و مسئولین واحدهای شرکت بودهاند. یافتههای پژوهش در فاز اول نشان داد، همآواییاآوایی راهبردی در یک مدل ساختاری بر عملکرد با توجه به نقش ساختار و فرهنگ اثرگذار بوده است. با توجه به این مدل، فرضیاتی مطرح شده است که نتایج بررسی این فرضیات حاکی از آن است که تمامی فرضیهها تأیید شده و همچنین مدل پیشنهادی نیز برازش خوبی داشته است. یافتهها نشان میدهد، حدود 70 % تغییرات عملکرد سازمانی شرکت، توسط ساختار، فرهنگ سازمانی و همآوایی راهبردی قابل پیشبینی و تبیین است. دانشافزایی این پژوهش در جامعیت تحلیل عوامل مؤثر بر عملکرد سازمانی است که هم از بعد محتوایی (همآوایی راهبردی) و هم از بعد ساختاری (فرهنگ و ساختار سازمانی) این کار صورت پذیرفته است. پیشنهاد میشود مدیران شرکتها، صرفاً به تدوین برنامه راهبردی اقناع نشده، بلکه به سمفونی بین برنامههای راهبردی و همچنین همافزایی آن با ساختار سازمانی و فرهنگ سازمانی به طور همزمان اهتمام ورزند.