حمیده حدادی؛ عباس خمسه؛ تقی ترابی؛ رویا شاکری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل پارادایمی راهبرد نوآوری با رویکرد تحول دیجیتال در صنعت بانکداری انجام شد. رویکرد این پژوهش کیفی و هدف آن کاربردی است. جامعه مشارکتکنندگان شامل مدیران و کارشناسان خبره در صنعت بانکداری و اساتید دانشگاهی در حوزه راهبرد نوآوری و تحول دیجیتال است. نمونهگیری بهطور هدفمند و با استفاده از روش گلوله برفی انجام ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل پارادایمی راهبرد نوآوری با رویکرد تحول دیجیتال در صنعت بانکداری انجام شد. رویکرد این پژوهش کیفی و هدف آن کاربردی است. جامعه مشارکتکنندگان شامل مدیران و کارشناسان خبره در صنعت بانکداری و اساتید دانشگاهی در حوزه راهبرد نوآوری و تحول دیجیتال است. نمونهگیری بهطور هدفمند و با استفاده از روش گلوله برفی انجام و پس از مصاحبه با 14 نفر از خبرگان، اشباع نظری حاصل شد. برای گردآوری دادهها از مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده شد. تدوین مقولههای زیربنایی راهبرد نوآوری با روش داده بنیاد و در سه مرحله شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از نرمافزار Maxqda انجام شد. نتایج نشان داد بر اساس مدل پارادایمی پژوهش، الزامات قانونی، تغییر نیازها و انتظارات مشتریان، توسعه سریع فناوریهای تحولآفرین و نقشآفرینان جدید صنعت مالی بر راهبرد نوآوری با رویکرد تحول دیجیتال تأثیر میگذارند. راهبرد نوآوری شامل انواع نوآوری، سطوح نوآوری، انجام نوآوری و ارزیابی اثربخشی نوآوری است. فرهنگ نوآوری دیجیتال، قابلیت همکاری و مدیریت استعدادهای دیجیتال بستر لازم را فراهم میآورند. از سوی دیگر، سطح بلوغ مدیریت دانش، ظرفیت جذب و یادگیری بانکها، هوش تجاری، موانع سازمانی و موانع کلان نقش مداخلهگر را ایفا میکنند. درنهایت، اعتبارسنجی مشتریان با هوش مصنوعی، بانکداری باز، بهروزرسانی سیاستها و قوانین در حوزه مالی، حکمرانی دیجیتال و نظارت هوشمند، خودکارسازی فرآیندهای هوشمند، مدیریت تجربه دیجیتال مشتریان و کارکنان، مدیریت داده و زیرساخت، مدیریت هوشمند ریسک، نوسازی راهبردی و نوآوری دوسویه در صنعت بانکداری منجر به ارزشآفرینی دیجیتال جهت ذینفعان و دستیابی به پیامدهای سازمانی و فراسازمانی میشود.
زهرا محمدزاده؛ محسن لعل علیزاده
چکیده
ازجمله راهکارهای جلوگیری از فساد در سازمان، سوتزنی است؛ اما سوتزنان همواره با فشارها و تهدیدهایی مواجه هستند و حمایتهای سازمانی و قانونی از آنان، ضروری است. پژوهش حاضر در قالب دو فرضیه به بررسی اثر حمایتهای حقوقی و سازمانی ادراکشده کارکنان بر تمایل به سوتزنی آنان پرداخته است. تمایل به سوتزنی برای شش نوع تخلف شامل دزدی، ...
بیشتر
ازجمله راهکارهای جلوگیری از فساد در سازمان، سوتزنی است؛ اما سوتزنان همواره با فشارها و تهدیدهایی مواجه هستند و حمایتهای سازمانی و قانونی از آنان، ضروری است. پژوهش حاضر در قالب دو فرضیه به بررسی اثر حمایتهای حقوقی و سازمانی ادراکشده کارکنان بر تمایل به سوتزنی آنان پرداخته است. تمایل به سوتزنی برای شش نوع تخلف شامل دزدی، هدر دادن منابع، سوء مدیریت، مشکلات ایمنی، آزارهای جنسی، تبعیض و نقض عامدانه قانون سنجیده شده است. جامعه آماری شامل کارکنان بانکهای خصوصی بوده است. نظر به نامحدود بودن جامعه بر اساس جدول مورگان، پرسشنامه آنلاین در میان گروههای مجازی کارکنان توزیع و با رسیدن تعداد پرسشنامههای تکمیلشده به 384 پرسشنامه قابلاستفاده، جمعآوری داده به اتمام رسید. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه حمایت سازمانی، پرسشنامه حمایت قانونی از سوتزن و تمایل به سوتزنی استفاده شد که پایایی و روایی آنها تأیید شد. دادهها به روش مدل یابی معادلات ساختاری، آزمون شدند. نتایج نشان داد که حمایتهای قانونی و سازمانی ادراکشده کارکنان تقریباً ناچیز است. تمایل به سوتزنی نیز برای همه مؤلفهها، بهجز نقض عمدی قوانین و مقررات و نیز مشکلات مربوط به ایمنی محیط کار، از متوسط کمتر بوده است. آزمون فرضیات نشان داد که حمایتهای سازمانی و حمایتهای قانونی ادراکشده، بر تمایل به سوتزنی اثر معنادار دارند. همچنین نتایج حاکی از تفاوت معنادار در تمایل به سوتزنی در میان انواع تخلفات است.
سعید جعفری نیا؛ اکبر حسن پور؛ مهدی خیراندیش؛ عاطفه ابراهیم پور آهندانی
چکیده
صنعت بانکداری پویا، رو به رشد، سودآور و بسیار رقابتی بوده و وقوع انواع رفتارهای سیاسی انحرافی در آن برای کسب مزیتهای بالاتر غیرقابلانکار است؛ رفتارهایی که پیامدهای منفی متعددی را در پی دارد. برای این منظور، در پژوهش حاضر به ارائه الگوی راهکارهای مدیریت رفتار سیاسی انحرافی در صنعت بانکداری پرداخته شد. دادههای مورد نیاز، علاوه ...
بیشتر
صنعت بانکداری پویا، رو به رشد، سودآور و بسیار رقابتی بوده و وقوع انواع رفتارهای سیاسی انحرافی در آن برای کسب مزیتهای بالاتر غیرقابلانکار است؛ رفتارهایی که پیامدهای منفی متعددی را در پی دارد. برای این منظور، در پژوهش حاضر به ارائه الگوی راهکارهای مدیریت رفتار سیاسی انحرافی در صنعت بانکداری پرداخته شد. دادههای مورد نیاز، علاوه بر مطالعات کتابخانهای، با استفاده از روش کیفی و راهبرد تحلیل مضمون و از طریق انجام مصاحبههای عمیق به روش نمونهگیری غیرتصادفی هدفمند با 21 نفر از خبرگان صنعت بانکداری به دست آمد، سپس الگوی راهکارهای مدیریت رفتارهای سیاسی انحرافی طراحی و پس از طی مراحل ششگانه تحلیل مضمون، 36 راهکار احصاء و کدگذاری شد، درنهایت 7 راهکار جامع شامل مدیریت مسیر شغلی و توانمندسازی کارکنان، مدیریت نگرش و رفتار، استقرار سیستم مدیریتی تحولگرا، مدیریت فرهنگسازمانی، استقرار نظام جبران خدمات عادلانه، مدیریت تعامل با محیط سازمان و پرورش اخلاق حرفهای؛ برای اداره مؤثر رفتارهای سیاسی انحرافی ارائه گردید.
مهران رضوانی؛ محمد اصلاحی
چکیده
رشد شتابان فناوری اطلاعات، سازمانها را ناگزیر از تغییر و تحول در مدلهای کسب وکار خود نموده است. این مقاله با هدف مفهوم پردازی مدلهای کسب وکار الکترونیک صنعت بانکداری و ارائه الگوی منسجم بر اساس مطالعه ی بانک- های نوظهور کشور، مبتنی بر روششناسی «نظریه برخاسته از دادهها» مورد تحلیل قرار گرفته است. یافتههای بدست ...
بیشتر
رشد شتابان فناوری اطلاعات، سازمانها را ناگزیر از تغییر و تحول در مدلهای کسب وکار خود نموده است. این مقاله با هدف مفهوم پردازی مدلهای کسب وکار الکترونیک صنعت بانکداری و ارائه الگوی منسجم بر اساس مطالعه ی بانک- های نوظهور کشور، مبتنی بر روششناسی «نظریه برخاسته از دادهها» مورد تحلیل قرار گرفته است. یافتههای بدست آمده در مجموع 112 مقوله در مرحله کدگذاری باز و 27 گزاره در مرحله کدگذاری محوری حاصل شد. در نهایت، در مرحله کدگذاری انتخابی، الگوی مفهومی تحقیق تبیین و بر اساس تحلیل رفت وبرگشتی دادهها و برگزاری گروه کانونی، اعتباریابی گردید. مدل حاصل نشان میدهد مقوله اصلی فرایند، «ارزش ارائه شده جدید در بانکداری الکترونیک» است که با توجه به ماهیت مدلها، خدمات نوین بانکی را در بر میگیرد و از موجبات علی همچون «ضعف مدلهای بانکداری سنتی» و عدم پشتیبانی آنها و همچنین«آشنایی با فناوریهای نوین» بوجود آمده و طی دو گام کلی «پذیرش بانکداری الکترونیکی» و «انتخاب مدلکسب وکارالکترونیکی»به سه دسته پیامد «بانکداری مجازی»، «خودخدمتی برخط» و «بهبود عملکرد آینده» منجر میگردد. در این بین شرایط زمینهای در دو دسته «ویژگیهای فردی» و «عوامل سازمانی» و همچنین شرایط محیطی همچون «واسطههای مالی» و «بیمهگذاران» در این فرآیند موثرند.