محمد رضا اردلان؛ فریبرز عرفانی زاده؛ وحید سلطانزاده
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تعهد سازمانی، تعهد شغلی و روابط اجتماعی در مکان کاری با آمادگی برای تغییر در کارکنان است. روش تحقیق، توصیفی و طرح پژوهشی همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه بوعلی سینا همدان میباشد که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای، 184 نفر بهعنوان نمونه آماری جهت مطالعه ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تعهد سازمانی، تعهد شغلی و روابط اجتماعی در مکان کاری با آمادگی برای تغییر در کارکنان است. روش تحقیق، توصیفی و طرح پژوهشی همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه بوعلی سینا همدان میباشد که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای، 184 نفر بهعنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. جهت برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد. برای گردآوری دادههای پژوهش از چهار پرسشنامه استاندارد، تعهد سازمانی، تعهد شغلی، روابط اجتماعی در مکان کاری و آمادگی برای تغییر استفاده شد. برای بررسی روایی پرسشنامهها از نظرات متخصصان مدیریت و علوم تربیتی بهره گرفته شد. و برای پایایی پرسشنامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ بهره گرفته شد. دادههای تحقیق پس از جمعآوری با استفاده از نرمافزارهای آماری SPSS و LISREL تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اثر تعهد سازمانی، تعهد شغلی و روابط اجتماعی بر آمادگی برای تغییر در میان کارکنان مثبت و معنیدار بود. درنتیجه از عواملی که میبایست در راستای افزایش آمادگی برای تغییر کارکنان مورد توجه مدیران دانشگاه قرار گیرد تعهد سازمانی، تعهد شغلی و روابط اجتماعی مکان کاری میباشد.
محمد رضا اردلان؛ فریبرز عرفانی زاده
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین نگرش نسبت به تغییر سازمانی و استرس شغلی کارکنان با نقش میانجی تعهد سازمانی انجام شده است. روش تحقیق، توصیفی و طرح پژوهشی همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه بوعلی سینا همدان به حجم 777 نفر میباشد که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای 215 نفر بهعنوان ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین نگرش نسبت به تغییر سازمانی و استرس شغلی کارکنان با نقش میانجی تعهد سازمانی انجام شده است. روش تحقیق، توصیفی و طرح پژوهشی همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه بوعلی سینا همدان به حجم 777 نفر میباشد که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای 215 نفر بهعنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری دادههای پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد، نگرش نسبت به تغییر سازمانی، استرس شغلی و تعهد سازمانی استفاده شد. دادههای تحقیق پس از جمعآوری با استفاده از نرمافزارهای آماری SPSS و LISREL تحلیل شدند. نتایج معادلات ساختاری نشان داد که اثر مستقیم نگرش نسبت به تغییر سازمانی بر روی استرس شغلی منفی و معنیدار بود و بر روی تعهد سازمانی مثبت و معنیدار بود؛ اما اثر تعهد سازمانی بر استرس شغلی معنیدار نیست. اثر غیر مستقیم نگرش نسبت به تغییر سازمانی بر روی استرس شغلی با میانجیگری تعهد سازمانی معنیدار نیست. در نتیجه از عواملی که میبایست در راستای کاهش استرس شغلی مورد توجه مدیران دانشگاه قرار گیرد، بهبود نگرش نسبت به تغییر و تعهد سازمانی کارکنان است.
محمد صالح ترکستانی؛ الهام جمشیدی بروجردی
چکیده
منابع انسانی، سرمایه های اصلی و بی بدیل سازمان هستند و موفقیت و بقای سازمان به آن ها بستگی دارد. به همین دلیل تعهد عاطفی منابع انسانی نیز یکی از مهم ترین عواملی است که امروزه هدف غایی اکثر سازمان ها است. در این تحقیق، ادراک منابع انسانی از درستکاری سازمان و پیش بینی رفاه عاطفی و تعهد عاطفی در آنها، در صنعت بیمه مورد بررسی قرار گرفته ...
بیشتر
منابع انسانی، سرمایه های اصلی و بی بدیل سازمان هستند و موفقیت و بقای سازمان به آن ها بستگی دارد. به همین دلیل تعهد عاطفی منابع انسانی نیز یکی از مهم ترین عواملی است که امروزه هدف غایی اکثر سازمان ها است. در این تحقیق، ادراک منابع انسانی از درستکاری سازمان و پیش بینی رفاه عاطفی و تعهد عاطفی در آنها، در صنعت بیمه مورد بررسی قرار گرفته است. 212 کارمند از شعب و نمایندگی های مختلف کلیه شرکت های بیمه ای در کلان شهر تهران در این تحقیق شرکت کرده اند و نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات با مدلسازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل، نشان می دهد که ادراک نیروی کار از درستکاری سازمان، هم به طور مستقیم و هم با میانجی گری نقش رفاه عاطفی، رابطه ای مثبت با تعهد عاطفی کارکنان دارد. در این تحقیق فرض می شود که توسعه درستکاری در سازمان (به عنوان مثال توسعه احترام متقابل و فضایی که در آن استانداردهای بالای عملکردی با فرهنگ گذشت و یادگیری از اشتباهات ترکیب می شود)، رفاه عاطفی کارکنان را بهبود بخشیده و منجر به تعهد عاطفی نیروی کار می شود.