احمد شعرباف عیدگاهی؛ محمد مهرآیین؛ غلامرضا ملک زاده؛ علیرضا پویا
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگیهای شخصیتی کارکنان دانشی موثر بر موفقیت مدیریت دانش در ایران انجام شده است. روش تحقیق بکاررفته از نوع آمیخته و در مرحله کیفی با استفاده از استراتژی پدیدارشناسی به دنبال دستیابی به تجربههای زنده و مستقیم خبرگان حوزه مدیریت دانش بوده است. جامعه آماری مرحله کیفی خبرگان حوزه مدیریت دانش سراسر ایران ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگیهای شخصیتی کارکنان دانشی موثر بر موفقیت مدیریت دانش در ایران انجام شده است. روش تحقیق بکاررفته از نوع آمیخته و در مرحله کیفی با استفاده از استراتژی پدیدارشناسی به دنبال دستیابی به تجربههای زنده و مستقیم خبرگان حوزه مدیریت دانش بوده است. جامعه آماری مرحله کیفی خبرگان حوزه مدیریت دانش سراسر ایران بودند که دارای سابقه مدیریت یک سازمان و یا پروژه دانشی و تحصیلات مرتبط با این حوزه بودند. برای جمعآوری دادههای کیفی از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته با 21 نفر از خبرگان تا حد اشباع و با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی استفاده شد. سپس روش کلایزی برای تحلیل دادههای کیفی بر روی متنهای حاصل از مصاحبهها انجام شد و تعداد 270 کد باز (خام) رفتاری و 11 کد محوری استخراج گردید. ویژگیهایی مانند درونگرائی، وظیفهشناسی، داوریکننده، واقعگرایی و روانرنجوری از مهمترین ویژگیهای شخصیتی احصاء شده از کارکنان دانشی هستند که برای موفقیت مدیریت دانشی و پروژههای دانشی باید مورد توجه قرار گیرند. سپس در بخش کمی با استفاده از روش تحلیل اهمیت – عملکرد نتایج بهدست آمده در مرحله کیفی در بین مدیران منابع انسانی و مدیران واحدهای تحقیق و توسعه 23 شرکت شهر مشهد که دارای مجوز گواهی و پروانه تحقیق و توسعه بودند مورد بررسی کمی قرار گرفت و مشخص گردید که ویژگیهای وظیفهشناسی، کنترلکنندگی، واقعگرایی، سازگاری و تفکری از اهمیت و عملکرد بالایی برخوردارند. بنابراین سازمانها بایستی کارکنانی را برای تصدی مشاغل دانشی انتخاب نمایند که ویژگیهای شخصیتی مذکور را دارا باشند.
سیروس امیرقدسی؛ علی بنیادی نائینی
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی رابطه متقابل مؤلفههای مدیریت دانش و توانمندسازی روانشناختی کارکنان شرکت نفت مناطق مرکزی ایران با استفاده از روش دیمتل پرداخته است. نوع تحقیق، کاربردی بوده و از بُعد روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را صاحبنظران شرکت نفت مناطق مرکزی ایران تشکیل میدهند و حجم نمونه با استفاده از روش حد اشباع نظری ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی رابطه متقابل مؤلفههای مدیریت دانش و توانمندسازی روانشناختی کارکنان شرکت نفت مناطق مرکزی ایران با استفاده از روش دیمتل پرداخته است. نوع تحقیق، کاربردی بوده و از بُعد روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را صاحبنظران شرکت نفت مناطق مرکزی ایران تشکیل میدهند و حجم نمونه با استفاده از روش حد اشباع نظری تعداد 15 نفر در نظر گرفته شده است. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ماتریسی دیمتل بوده است. بهمنظور بررسی پایایی از آزمون مجدد استفاده شده است که ضریب همبستگی بین نتایج حاصل از نوبت اول با نوبت دوم، مقدار 87 / 0 محاسبه گردیده و پایایی پرسشنامه مورد تائید قرار گرفته است. برای شناسایی و نهاییسازی مؤلفهها از نظر خبرگان استفاده شده و علاوه بر آن از آنجا که در روش مقایسات زوجی ارتباطات تمامی عوامل با هم سنجیده میشوند، پرسشنامه از روایی قابل قبولی برخوردار است. بررسی نتایج نشان داد که در تأثیرگذاری با شدت تأثیر بالای 70 درصد، تأثیرگذارترین عامل کاربرد دانش است. از نظر شدت تأثیرگذاری مؤلفههای مدیریت دانش، به ترتیب مؤلفههای کاربرد دانش و ایجاد دانش بودهاند که بیشترین تأثیرگذاری را داشتهاند. همچنین در میان مؤلفههای مدیریت دانش، مؤلفه کاربرد دانش مؤثرترین مؤلفه بوده و بیشترین تعداد تأثیرگذاری را نیز بر مؤلفههای ایجاد، پالایش و انتشار دانش داشته است. دو متغیر توانمندسازی و ثبت دانش بااینکه در رده متغیرهای تأثیرگذار هستند، ولی در دامنه تأثیرگذاری بسیار بالا قرار نداشتهاند. بهعلاوه متغیر توانمندسازی و مؤلفه ثبت دانش بر مؤلفه پالایش دانش به ترتیب با شدت 514 / 2 و 602 / 2 دارای تأثیرگذاری نسبتاً بالایی هستند.
سید کمال تورنگ؛ مهرداد مدهوشی؛ حسنعلی آقاجانی؛ عبدالحمید صفایی قادیکلایی
چکیده
با توجه به افزایش سرعت بروز تغییرات در محیط امروزی، سازمانها و بهخصوص دانشگاهها برای افزایش قابلیت پاسخگویی به تغییرات محیط، ضمن توجه به افزایش و بهبود عملکرد سازمانی، نیازمند مدیریت دانش و ارتقاء آن هستند. هدف تحقیق حاضر، طراحی مدل بومی ارزیابی تأثیر مدیریت دانش بر عملکرد دانشگاههای منتخب کشور با میانجیگری تواناییهای فرایند ...
بیشتر
با توجه به افزایش سرعت بروز تغییرات در محیط امروزی، سازمانها و بهخصوص دانشگاهها برای افزایش قابلیت پاسخگویی به تغییرات محیط، ضمن توجه به افزایش و بهبود عملکرد سازمانی، نیازمند مدیریت دانش و ارتقاء آن هستند. هدف تحقیق حاضر، طراحی مدل بومی ارزیابی تأثیر مدیریت دانش بر عملکرد دانشگاههای منتخب کشور با میانجیگری تواناییهای فرایند سازمانی میباشد. روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی بوده. و جامعه آماری شامل مدیران دانشگاههای منتخب کشور میباشد که با استفاده از روش نمونهگیری غیرتصادفی، 353 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدهاند. برای جمعآوری دادهها، از پرسشنامه استاندارد که روایی و پایایی آن بهوسیله تحلیل عامل تأییدی و آزمون آلفای کرونباخ تأیید شد استفاده شده است. یافتهها نشان دادهاند که، دارایی دانشی بر توانمندی فرایند دانش و توانمندی فرایند دانش بر توانمندی فرایند سازمانی و توانمندی فرایند سازمانی بر عملکرد دانشگاه در دانشگاههای منتخب کشور تأثیر معنادار داشته است. اندازه و نوع دانشگاه به عنوان یک متغیر مداخلهگر بر تأثیر توانمندی فرایند سازمانی بر عملکرد سازمانی در دانشگاههای منتخب کشور مؤثر بوده است. در پایان نتیجهگیری شده است که مدیریت دانش به عنوان یکی از رویکردهای مهم و ارزشمند دانشگاههای امروزی محسوب میشود که با استقرار چنین سیستمی میتوان از خروج و زائل شدن داراییهای فکری سازمان جلوگیری کرد. و دانشگاهها میبایست به متغیر توانمندی فرایند دانش و توانمندی فرایند سازمانی در جهت عملکرد بهتر توجه بیشتری نمایند.
ساناز منتظری؛ رضوان حسین قلی زاده؛ حسین کارشکی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، بررسی وضعیت بهرهوری دانش در پژوهشکدههای مستقر در دانشگاه فردوسی مشهد است. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش توصیفی-پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیئت علمی و کارکنان عضو پژوهشکدههای دانشگاه فردوسی مشهد است. از این مجموع، 148 نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه به شیوه طبقهای متناسب انتخاب ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، بررسی وضعیت بهرهوری دانش در پژوهشکدههای مستقر در دانشگاه فردوسی مشهد است. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش توصیفی-پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیئت علمی و کارکنان عضو پژوهشکدههای دانشگاه فردوسی مشهد است. از این مجموع، 148 نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه به شیوه طبقهای متناسب انتخاب شدند. جهت گردآوری دادههای مورد نیاز از پرسشنامه محقق ساخته بهرهوری دانش استفاده شد و روایی پرسشنامه از طریق روایی سازه و روایی محتوایی تعیین گردید. بر اساس یافتههای حاصل از این پژوهش، وضعیت مطلوب بهرهوری دانش در ابعاد ششگانه آن از دیدگاه خبرگان و متخصصان مدیریت دانش با در نظر گرفتن نقطه برش برای هر یک از مؤلفهها تعیین شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که نقطه برش این شش مؤلفه با یکدیگر تفاوت دارند؛ به بیان دیگر مؤلفههای تعیین کننده بهرهوری از درجات متفاوت برخوردارند؛ به نحوی که مؤلفه تلقی کارکنان به عنوان دارایی و نه هزینه با اختصاص بالاترین نقطه برش در درجه اول اهمیت از دیدگاه خبرگان قرار گرفت و مؤلفههای نوآوری، یادگیری، کیفیت، وظیفه و استقلال در مراتب بعدی قرار گرفتند. همچنین، نتایج حاصل از مقایسه وضع موجود با مطلوب نشان داد که وضعیت بهرهوری دانش در هر یک از مؤلفههای ششگانه مورد نظر پیتر دراکر در پژوهشکدههای مستقر در دانشگاه فردوسی مشهد در سطح مطلوبی قرار ندارد. چنانکه، مؤلفه تمرکز بر وظیفه و مؤلفه تلقی کارکنان به عنوان دارایی و نه هزینه به ترتیب از بیشترین و کمترین میزان برخوردار بودند.
یعقوب مهارتی؛ مصطفی کاظمی؛ عبداله حسنی توابع
چکیده
در محیط پویا و غیر قابل اطمینان امروزی، دانش، منبعی استراتژیک است که به سازمان ها در کسب مزیت رقابتی، و نوآوری برای بقا و ماندگاری، کمک شایانی می کند. در این تحقیق، روابط بین عدم اطمینان محیطی و نوآوری سازمانی با نقش واسط مدیریت دانش مورد آزمون قرار گرفت. داده ها از 89 شرکت تولیدی متوسط و بزرگ شهرستان مشهد از طریق پرسشنامه جمع آوری و ...
بیشتر
در محیط پویا و غیر قابل اطمینان امروزی، دانش، منبعی استراتژیک است که به سازمان ها در کسب مزیت رقابتی، و نوآوری برای بقا و ماندگاری، کمک شایانی می کند. در این تحقیق، روابط بین عدم اطمینان محیطی و نوآوری سازمانی با نقش واسط مدیریت دانش مورد آزمون قرار گرفت. داده ها از 89 شرکت تولیدی متوسط و بزرگ شهرستان مشهد از طریق پرسشنامه جمع آوری و تجزیه وتحلیل شد. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار پی. ال. اس، نقش واسط مدیریت دانش بین عدم اطمینان محیطی و نوآوری سازمانی را پشتیبانی و تایید کرد. عدم اطمینان محیطی، باعث افزایش کاربرد مدیریت دانش در سازمان شده است که به نوبه ی خود بر نوآوری سازمانی نیز تاثیرگذار می باشد.
غلامحسین عبداللهزاده؛ ابوالقاسم عربیون؛ ابوالقاسم شریفزاده؛ بهرامرضا امیری
چکیده
تحقیق حاضر با هدف تبیین رفتار ارائه ی ایده در نظام پیشنهادهای سازمانی به صورت مطالعه ی موردی، در شرکت مخابرات استان خراسان رضوی، انجام شد. نظریه ی شناخت اجتماعی، برای طراحی چارچوب مفهومی تحقیق، مورد استفاده قرار گرفت. بر این اساس، یک مدل نظری، برای بررسی و تبیین روابط بین عوامل زمینهای و ادراکهای فردی ارائه ی ایده و رفتار ارائه ...
بیشتر
تحقیق حاضر با هدف تبیین رفتار ارائه ی ایده در نظام پیشنهادهای سازمانی به صورت مطالعه ی موردی، در شرکت مخابرات استان خراسان رضوی، انجام شد. نظریه ی شناخت اجتماعی، برای طراحی چارچوب مفهومی تحقیق، مورد استفاده قرار گرفت. بر این اساس، یک مدل نظری، برای بررسی و تبیین روابط بین عوامل زمینهای و ادراکهای فردی ارائه ی ایده و رفتار ارائه ی ایده ی کارکنان، به نظام پیشنهادهای سازمانی، طراحی و تدوین شد. دادههای تجربی، با استفاده از پرسشنامه از 147 کاربر باتجربه ی ارائه ی ایده، به نظام پیشنهادهای شرکت مخابرات استان خراسان رضوی، که به صورت تصادفی انتخاب شدند، گردآوری شد. دادهها، با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری، جهت بررسی فرضیههای نظری، مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد که اعتماد، تأثیر معنیدار مثبتی بر رفتار ارائه ی ایده دارد. به علاوه، این مطالعه نشان داد که هنجار عمل متقابل، تأثیر معنیداری بر رفتار ارائه ی ایده ندارد. همچنین، تأثیر معنیدار و مثبت عوامل مربوط به ادراکهای فردی، خودکارآمدی ارائه ی ایده، ادراک از مزیت نسبی و ادراک از سازگاری بر رفتار ارائه ی ایده، به نظام پیشنهادهای سازمانی مشخص شد.